اولین روز مهدکودک وکلمه ها وترکیبهای تازه
دخترگلم امروز برای اولین بار رفتی مهدکودک از ساعت 8صبح تا 1 بعد از ظهر اول صبح که بعد از یه تعطیلات طولانی میخواستیم بریم سرکار هرچی میخواستم بیدارت کنم بیدار نمیشدی آخه دوست نداشتی از تخت خوابت جدا بشی هرچی می گفتم آوینا عزیزم بیدار شو بریم ددر چشاتو می بستی ومیگفتی :لالا لالا بالاخره بعد از یه مدت غر زدن بیدار شدی وباهم رفتیم بیرون چون روز اولت بود مدیریت مهد گفتن باید پیشش باشین تا چند ساعت عادت کنه قربونت برم خودم نمیتونستم اما از خاله پری خواهش کردم که باهامون بیاد این بود که هر سه باهم رفتیم اولش که رفتی سراغ جاکفشی ومیخواستی کفش بچه ها رو بپوشی وهمش میگفتی: پا پا بعد رفتی توی کلاست ومنم رفتم سرکار قربونت چقدر بال بال زدی...
نویسنده :
مامان
0:08